کیان مهر عزیزمکیان مهر عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

فرشته ای در کنارم

تو خود عشقی خود عشق...........

1392/3/4 12:44
نویسنده : مامان یاسی
1,150 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگمل ناز نازی مامان

مامان قربونت بره اخه تو چی داری که ما هنوز تورو ندیده و بغلت نگرفته این همه عاشقتیم؟هااااااااااان؟

تو اومدی و حسابی دنیای مامانو بابارو از اونی که بود شاد تر و شادتر کردی عزیزم قربون اون قدمای نازت برم

کی میرسه روزی که بغلت کنم و یه عااااااااااااااااااااالمه از وجودت انرزی بگیرم؟حسابی منتظر اون لحظه هستم.

وروجک مامان یه کم برات از حالو روز الانم بنویسم که شما قریبا الان اندازه ای شدی که هر کی مامانو میبینه متوجه میشه که شما توی دلشی.قربونت برم حسابی با دستا و پاهای نازت  مامان و لقد بارون میکنی که مامان کشته مرده این شیطونی هاته. تا میتونی بزن که هیچ چیز به این اندازه واسه مامان لذت بخش نیست.اره تعجب نداره که دوست دارم حسابی حست کنم کمر دردا و استخون دردایی رو هم که گرفتم دوست دارم حتی بی خوابی های شبونه هم خستم نمیکنه اخه مامانی حسابی دوست دارم و میخواد تمام سختی های این دورانو به جون بخره شما فقط سالم سالمو راحت باش من همه جونمو میدم برات عزیزم.اینا که چیزی نیست.

یه کم برات از السا بگم که حسابی مامانی عاشقشم اخه تو که نمیدونی برادر زاده چقدر شیرینه اونم توی وضعیت من که فقط یه خواهریمو یه برادر.حسابی عاشقشم مامانی.السا جون خیلی خانومه ارومه و بی سرو صدا گریه نمیکنه عاشق حموم رفتنه  برعکس بقیه بچه ها از حموم رفتن بدش نمیاد.وقتی هم سوار ماشین میشه قربونش برم چشاشو کامل باز میکنه و این ور اون ورو نگاه میکنه.کیان مامان هر وقت میبینمش شما رو کنارش تصور میکنم که دوتایی دارید بازی میکنید.خوشکل من بیا که السا یه هم بازی خوب مثل شما میخواد البته باید قول بدی موهای صافو نازشو نکشی هااااااااااااااا

 

کیان مامان قراره همین روزا بریم برات سیسمونی بخریما

فکر میکردم حالا که پدر بزرگ فوت کرده فعلا مادر جون حوصله نداره بریم خرید اما امروز اومد گفت کم کم برات میخریم خداکنه زود کارمون تمام بشه و برگردیم خونه پیش بابایی.مامانی میدونم تو هم حسابی کلافه ای واسه دیدن بابا و ارامشی که کنارش داریم.چند روز دیگه برمیگردیمو حساااااااااااااااابی از بابایی انرزی میگیریم شما که حسابی عاشق کنار بابا بودنی روزایی که اینجا بود واقعا سر حال بودی و واسه خودت شیطونی میکردی حالا که پیشمون نیست یه کم انرزیت مثل مامانی کم شده.

پسر نازم همین الان السا واسه اولین بار اومد خونه مادر جون

دوستای خوبم میخواستم بهتون سر بزنم اما شرمنده باید برم در اولین فرصت به همتون سر میزنم فعلا بای بای


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

زینب
6 خرداد 92 10:06
سلام یاسمن جونم خوبی؟
بابا به خدا دلم برات تنگ شده
نمیدونی چقدر دوست دارم همیشه پستات را بخونم
خیلی خوشحالم که خوبی
خییییییییییییییلی
همیشه خوب باش عزیزم
دوستت دارم خیییییییییییلییییییی زیاد


سلام عزیزم خوبی؟بهتری؟
سارا مامانی شیدا
7 خرداد 92 21:34
یاسی جون خدا رو هزار بار شکر میکنم که دوباره پر انرژی و سر حال میبینمت امیدوارم که گل پسرت زود زود بپره تو بغلت و باهاش کیف کنی عزیزم راستی قدم نو رسیده مبارک خوش به حال کیان جونم که نیومده دوستاش دارن صف میکشند


سلام عزیزم ممنیونم مرسی به ما سر میزنی
شیما
7 خرداد 92 23:49
یاسی جون خیلی خوشحال شدم که پسملی گلت سالمه ایشالا خدا حفظش کنه براتون
ایشالا که به سلامتی سیسمونیش رو هم بگیرید


مرسی خاله شیما جونم
مامانٍ توت فرنگی
8 خرداد 92 9:26
مامانی زود بیا ببینیم سیسمونی چی خریدی واسه این پسر شیطون


سلام خوبی عزیزم چشم دو روز دیگه برمیگردم خون میرم کمد و تختو میخرم بچینم وسایلاشو حتما عکسشو میزارم
رضوان مامان رادین
8 خرداد 92 11:41
چقدر عالی که کیانمهر جون یه همبازی واسه خودش داره..خیلی خوبه...رادینم طفلک هیچ همبازی ای تو خانواده ما و باباش نداره


سلام عزیزم واقعا خوبه ایشالا اقا رادینم یه هم بازی پیدا کنه.
مامان بهاره مامان امیرمحمد
13 خرداد 92 13:25
خدا را شکر و الحمدا.. جیغ دست و هورا بخاطر سلامتی نی نی عزیزمون فداش بشه خاله بهاره که تا چندماه دیگه عکس خوشگلش را می بینیم فقط زودتر عکس سیسمونی را بزار که دلمون داره آب میشه مامان خانوم


سلام عزیزم فرشته شما خوبه؟ایشالا اتاقشو بچینم کامل که بشه عکساشو میزارم فعلا تخت و کمدش نرسیده