اولین عیدی که ما سه نفریم
سلام قند عسل مامان
سلام کیان نازو شیطون ما
فدای تو بشم که روز به روز بیشتر عاشقت میشم.دلم داره پر میکشه برای اون روزا که بغلت کنم عزیزم.
امسال اولین عیدیه که تو وجود داری و هر لحظه هم توی یاد ما هستی.منو بابایی همیشه بهت فکر میکنیم.تازه برات عیدی خوشملم خریدیم.فدای تو بشم .
کیان مامان اینم سفره هفت سینه امساله سالی که تو میای پیش ما البته به همید خدا.امسال سال 92 سال ماره.من شنیدم که خیلی سال خوبیه اگه خدا بخواد تو هم مرداد به دنیا میای .اره مثل بابایی.پسر خوشمل من این چند روز حسابی اذیتت کردم مامانی رو ببخش که نتونستم خیلی استراحت کنم دوست داشتم همه چیز موقع سال تحویل مرتب باشه بجاش قول میدم این چند روز استراحت کنم که خسته نشی.عزیزم چند روز دیگه خاله حسنیه و عمو محمد میان مامان خیلی واسه اومدنشون لحظه شماری میکنه.اخه دلم براشون تنگ شده مخصوصا که من هر سال میرفتم شمال پیش خانوادم اما امسال که دکتر بهم استراحت داده و اجازه ندارم برم حسابی این روزا کلافه هستم دلم برای پدر جون برای مادر جون دایی جون و بقیه خیلی خیلی تنگ شده.میدونم این روزا فقط تو که توی وجودمی حالو هوا و بغض پنهونمو متوجه میشی...
میدونم که ناراحت میشی اما چاره چیه تو از این به بعد تنها شاهد اشکای مامانی که از دوری و دلتنگی میریزه خوشحالم که میای و همدمم میشی وقتای دلتنگی مثل الان باهات حرف میزنم و وقتی تو میخندی و بغلم میکنی همه چیز یادم میره ........
خب زیاد وقتی نمونده که سال تحویل بشه و منو بابایی نهار خونه عمه فرشته دعوتیم اما چون دوست داشتیم لحظه سال تحویل خونه بمونیم قراره بعد سال تحویل بریم اونا هم منتظر ما میمونن تا دور هم باشیم.خیلی خوبه که خونه نمومونیم اخه بیشتر دلم میگیره از تنهایی.
خب فرشته من من برم عزیزم دوستت دارم.
کیان مامان اینم اولین عیدی که منو بابا برات خریدیم ایشالا سال دیگه خودت هستی و برات به انتخاب خودت یه عیدی خوب میخریم
اینم عیدی خاله حسنیه هنوز نیومدن اما عکسشو فرستادن منم اینجا برات میزارم واسه یادگاری...