کیان مهر عزیزمکیان مهر عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

فرشته ای در کنارم

هفته پانزدهم

1391/12/17 13:02
نویسنده : مامان یاسی
632 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فندوق مامان..........

سلام عسل بابا............

سلام همه دنیای ما

سلااااااااااااااااااام

حتما تو بهتر از همه حال این روزای مامانو متوجه میشی عزیزم.چون تو توی وجود منی با شادی من شاد میشی و با استرسام تو هم تپش قلبت بالا میره .باور کن مامان هر کاری میکنه که تو استرس نداشته باشی اما وقتی بهت فکر میکنم اینجوری میشم.نگرانم میگم نکنه چند روز دیگه میرم سونو بهم بگن بازم جفتت پایینه.واسه همینه که مامانی این روزا حسابی تو خودشه بابایی هر چی میگه توکل به خدا نگران نباش اما حرفاشو فقط برای چند ساعت گوش میدم دست خودم نیست دوست دارم تو توی بهترین شرایط باشی.

یادته وقتی نیومده بودی ازت خواستم که بری و از خدا بخوای که اجازه بده زود بیای پیش مامانی؟و فوری دعات بر اورده شد؟

میخوام بارم ازت خواهش کنم که خودت برای هر دوتامون دعا کنی عزیزم دعا کن و از خدا بخواه که این بار که مامانی میره دکتر توی بهترین وظعیتش باشه.باشه نفس مامان؟؟؟؟

بازی گوشی نکنی یادت بره مامان؟باشه؟

قربونت برم .عزیز دل مامان باباشه.

هنوز نیومدی زندگی شادمونو کلی شادتر کردی.امسال اولین سالیه که تو توی عید کنار ما هستی اگه هفته دیگه برم و معلوم بشه که دخمری یا پسمر قراره با بابا بریم برات اولین عیدی زندگیتو بخریم برات قول میدم یه چیز خوشمل بخرم عزیزم .بابایی میگه اگه دختر بود یه عروسک منم گفتم اگه پسر بودی یه ماشین خوب برات بخریم.به یادت میزاریم کنار هفت سین عزیزم.

اگه خوب شده باشم قراره واسه سیزده بدر بریم خونه پدر جون و مادر جون توی شمال.خیلی خوش میگزره هااااااااا.تازه قراره عید خاله حسنیه هم بیاد اینجااااااااااااا.بگو هوراااااااااااااااا.میدونم تو هم خیلی دوستشون داری هم خاله حسنیه و اقا محمدو هم پدر جون مادر جونو اخه اونا عاشقتن .

این روزارو میگذرونم به امید در آغوش کشیدنت نقل و نبات مامان بابا...........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

بیست رنگینگ
17 اسفند 91 13:44
سلام به مامان و بابای کوچول ناناز خدا این نی نی کوچولو رو حفظ کنه و چراغ بلاگش همیشه روشن باشه وبلاگ این نی نی رو مشهور کنید،خوبه هاااااا http://www.20ranking.com
غزال
17 اسفند 91 19:43
خوش به حالت که این قدر قشنگ و با احساس مینویسی یاسی جونم خوش به حال نی نیت ایشالا که میری دکتر و میگه همه چی خوبه منم قراره شنبه آینده برم که ایشالا دکتر بگه که قلبش میزنه و وجود خارجی داره خیلی نگرانم برام دعا کن بوسسسسسسسسسس در ضمن ببینم این سی دی که میگی به دردت خورد ؟چیز مفیدی دداره؟
rasta
18 اسفند 91 16:16
عزیزم نگران نباش ، باید استراحت کنی ..کاری که منم دارم میکنم ، منم امیدوارم همه چی درست بشه، و خدا نینی های همه ی مامانارو صحیح و سالم نگه داره!
rasta
18 اسفند 91 23:15
ممنونم یاسی جون، ی چیزی بگم مامان مهربون؟ من خیلی وقت پیش شمارو لینک کرده بودم چون خیلی از تو و وبت خوشم اومده بود آره به خدا منم دلم به همین خوشه ، امیدوارم این بار که میرم دکتر با خبری خوب خوب برگردم ... به خدا هردفه که دکتر سونو رو شورو میکنه و همش چشمش به صفحه مانیتوره من قلبم میخاد از جا در بیاد ، ی بار نشد بریم اونجا بگه همه چی عالیه ... ایشالا که این بار.، هم وضیت تو نرمال باشه هم من مراقب نینیمون باشیا!! بوووووس خانوم خوشگله!
سارا مامانی شیدا
19 اسفند 91 12:25
عزیزم نگران نباش کوچولوت از ناراحتیت تاراحت میشه ها به امید خدا خوب خوب میشی مواظب خودت باش به وب هنریتم سر زدم خیلی خوبه کلی وقت میخواد که خوب ببینمش سر فرصت باید برم که کلی چیز ازت یاد بگیرم ماشاالله کلی هنرمندی
بهاره مامان امیرمحمد
20 اسفند 91 9:15
یاسی جونم سلام - بخدا شما لطف دارید نسبت به بنده کارهای من که در مقابل هنرهای شما هیچه من اصلا نمی تونم سر بلند کنم - من دارم درس پس میدم استاد - من دوست دارم اگه راهنمایی انتقادی هست به من بگید تا کارم اصلاح بشه ممنون میشم و بوسسسسسسسسسسسسس اول از نی نی بعد از خودتون