من و فرشته در هفته ششم
سلام به فرشته مهربونم و همه دوستای گلم
این هفته هم خدارو شکر به راحتی گذشت
عزیزو خاله زینب و خاله فاطمه و سانازو مونا هم باخبر شدن و همگی حساااااااااااااابی خوشحال شدن.
خاله اینجاستو مشغول درس خوندن.
امیرم خیلی خوشحاله با نینیمون حرف میزنه دوستش داره و کلی ذوق داره انگار نه انگار که همون امیره که دوسالو نیم اصلا نزاشت حرف بچه رو بزنم.خدارو شاکرم که الان دوست داره البته این ماهای اخر خیلی چشم انتظار بود.
امروز صبح رفتم مرکز بهداشت واسه تشکیل پرونده خیلی خوب بود دگتر خیلی توضیحات دقیق داد که چه دردهایی طبیعیه و چه درهایی غیر طبیعیه و باید چی بخورم و چیکار کنم.بهتر از اون متخصصی بود که رفتم پیشش یه کم خیالم راحت شد بهش گفتم که میخوام برم شمال گفت که مهم نیست برو همونجا هم ازمایشو سونو انجام بده واسه تاریخ بیست دی برام ازمایش نوشت ایشالا که همه چیز خوب پیش بره و راحت این دوران تمام بشه و فرشته من بیاد تو اغوش منو باباییش.
دیشب یعنی جمعه 8/10/91با خاله و امیر ساعت 8/30رفتیم خونه ابجی فرشته و یه دوساعتی نشستیم بعدم واسه اینکه امیر عابر بانکشو از مغازه بیاریم رفتیم دم در خونه مامانش اینا باباش اومدپایینو با خاله سلام علیک کردم یهو اومد طرف منو منو بووووووسید.وای وای چه کارای دور از انتظاری حتما فهمیده دارم براش نوه میارم مهربون شده.چاره چیه!!!!!!!!هرکی ندونه فکر میکنه چه قدر نوه هاشو دوست داره...........
خدا به داد من برسه که اصلا تحمل ندارم کسی به چیزایی که من دارم حرف بزنه چه برسه به بچه.
امروز نوبت گرفتم پیش خانم دکتر نصیری 24 دی ساعت 8 قراره زنگ بزنم بعد بهم بگه که چه ساعتی برم .امیدوارم خانم دکتر بازم مثل همیشه بهم کلی انرژی مثبت بده.
چند روزی هست که ختم قرانمو شروع کردم دوستدارم نینیمون با قران اشنا باشه گوشش از الان بشنوه تا وقتی هم به دنیا اومد بیشتر خودش دنبالش کنه خدایا به حق قرانی که میخونم مواظب خانوادم و همسرم و فرشتم باش فقط خودتمیدونی که چه قدر همه شونو دوست دارم و برام زندگی بدون تک تکشون معنی نداره.مواظب فرشتمم باش تا راحت به دنیا بیاد
بعدا نوشت:در تاریخ91/10/12
چند روز قبل رفتم مجله خانواده سبز ویژه دی ماهو خریدم اومدم مشغول ورق زدن بودم که هیو صفحه فال منو که اصلا هیچ وقت نموخونمش وسوسه کرد که بخونمش اول مال امیرو خوندم ببینید چی نوشته بود:
برای منم خیلی جالب بود نصف متن کاملا در باره امیرم صدق میکرد.
این چند روز حالم خوب بود فقط گوشه چشمم گل مژه زده الان فکر کنم اخراشه خیلی اذیتم کرد