حس قشنگ مادر شدن نوشته در 29/9/91
دیروز عصر با اقایی رفتم بیرون میخواستیم میوه بخریم سیب قرمز گرفتم بخورم تا نینیمون خوشمل بشه با اقایی یه جوراب کوچولو هم واسه نی نی خریدیم تا اخر شب صد بار بوسش کردم کلی هم با بچه حرف زدم هنوز هیچی نشده هر دوتامون عاشقش شدیم امیر اخر شب مارو برد بیرون برام جوجه خرید خیلی خوشمزه بود
صبح امروزم رفتیم ازمایشگاه پارسیان واسه ازمایش بارداری الانم منتظرم که امیر بیدار بشه بریم جوابو بگیریم یه کوچولو استرس دارم خدایا کمکم کن همراهم باش مثل همیشه
خیلی دوستت دارم خدا حس نزدیکی شدیدی باهات دارم چون فرشته تو پیش منه
بعدا نوشت:
اینم تصویر برگه ازمایشم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی