کیان مهر عزیزمکیان مهر عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

فرشته ای در کنارم

فرشته من میخوام بهت کلی شعر یاد بدم که اینا یه گوششه نوشته شده در 4/9/91

1391/10/3 10:03
نویسنده : مامان یاسی
600 بازدید
اشتراک گذاری

دکتر چه مهربونه

درد منو می دونه

زخم پامو می بنده

با شوخی و با خنده

 

 

میگه مریض کوچولو

کوچولوی موچولو

برو بخواب تو خونه

دوای تو همینه

تاکه بشی سلامت

خوشحال و شاد و راحت

 

          

 

شعر دندان

آی دندونم!آی دندونم

کمک!کمک!مامان جونم

وای دارم از درد می میرم

فوری می رم یه وقت دکتر می گیرم

ولی دیگه خیلی  دیر شده

میکروبه مثل شیر شده

وای این چه درد دندونه

لعنت بر هر چی قندونه

 

         

 

 

قناری

تو دفترم می کشم

قناری قشنگی

می خوام که رنگش کنم

با یک مداد رنگی

 

اما قناری من

بال و پرش رو بسته

چون که مداد زردم

نوک نداره شکسته

 

لالالالا، رسید از راه

دوباره کی؟ ننه سرما!

رسید و با خودش آورد

یک هالم پنبه ی زیبا

 

سپس با پنبه هایش دوخت

لحافی خوشگل و زیبا

لحافش را به کی داد او؟

به بید خسته ی تنها

لحافش نرم و زیبا بود

زمین را شاد و زیبا کرد

ننه سرما که لالا خواند

درخت آهسته لالا کرد

شعر از احمد خدادوست

همین دیشب که خوابیدم

کسی آهسته بر در زد

و من خندیدم و گفتم :

پدر آمد، پدر آمد

دوچشم مهربانش را

خودم از لای در دیدم

چراغ خانه روشن شد

پدر را خوب بوسیدم

به او گفتم که حال ما

کمی از دوری اش بد بود

پدر ماموریت این بار

سه روزی شهر مشهد بود

نبات و نقل و عطر و عود

به همراه خود آورده

تمام خانه را حالا

پر از بوی حرم کرده ...

برای خواهرم ، ساره

پدر آورده انگشتر

برای مادرم ، چادر

که هست از برگ گل ، بهتر

برای من هم آورده

پدر، یک ساعت زیبا

خروس کوچکی دارد

که می خواند برای ما ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)